محمل گشادن(شَ تَ) باز کردن کجاوه از پشت شتر وجز آن، رحل اقامت افکندن: ابر بین آمده چون جوهری از دریا بر سر چارسوی باغ گشاده محمل. حسن دهلوی ادامه... باز کردن کجاوه از پشت شتر وجز آن، رحل اقامت افکندن: ابر بین آمده چون جوهری از دریا بر سر چارسوی باغ گشاده محمل. حسن دهلوی لغت نامه دهخدا
محمل گشادن باز کردن کجاوه از پشت شتر و جز آن، رحل اقامت افکندن: ابر بین آمده چون جوهری از دریا بر سر چار سوی باغ گشاده محمل. (حسن دهلوی) ادامه... باز کردن کجاوه از پشت شتر و جز آن، رحل اقامت افکندن: ابر بین آمده چون جوهری از دریا بر سر چار سوی باغ گشاده محمل. (حسن دهلوی) فرهنگ لغت هوشیار
محمل گشادن((~. گُ دَ)) کنایه از در جایی اقامت کردن ادامه... کنایه از در جایی اقامت کردن تصویر محمل گشادن فرهنگ فارسی معین